ما را چه شدهاست؟
این سئوالات شاید در ذهن خیلی ها باشد
اینکه» که» بودند آنهایی که 22 میلیون رای به یک نفر دادند؟ و چرا دادند؟ و الان کجایند؟ و چه شده که تصمیم به عدم حمایت از کاندیداها را گرفتهاند؟ و آن موقع ما چه شرایطی داشتیم که الان نداریم؟
چرا با هر کس صحبت میکنی دم از ناامیدی میزند، اغلب هم این جمله رو میشنوی » دیگه درست نمیشه!!!!!!!!!!»
نمیگم که با نتایج انتخابات شوکه شدم و قبول دارم که انگار گرد ِ مرده پاشیدن رو روحیه سیاسی مردم
اینکه حتی با شنیدن دوباره آمدن خاتمی هم کسی واکنش درخوری نشان نمیدهد و خیلیها حتی میگن اصلاً رای نمیاره!!!
اوه …..
برای منم که این مثل آب یخ رو آتشه
شاید خودم هم دارم ناامید میشم
تو طول تاریخ ایران سیاست داخلی همش تک قطبی بود یا دوره ای کوتاه چند قطبیهای که به مویی بند بودند یا 2 قطبیهای کاذب مثل حزب رستاخیز و ملیون ، که خودشون هم این دو دستگی رو باور نداشتن چه برسه به بقیه.
اصلا هر کشوری رو نگاه میکنی که به ثبات کاملی از لحاظ اقتصادی ، سیاسی ، و نظامی داره یه » 2قطبی پایدار» هم داره. مثال بارزش امریکا، آلمان، انگلستان، فرانسه و … است. هر کدوم رو نگاه کنی 2 حزب قدرتمند دارند که درواقع قدرت بین این 2حزب تقسیم شده و هر کدوم ترمز اون یکی برای جلوگیری از فساد است.
چون قدرت روی زمین به ذات میل به فساد دارد
اوه چقدر با اینها فاصله داریم
عاقبت به کجا میریم؟
آیا مثل فرانسه بعد از انقلاب اول داریم میریم به سمت انقلاب لمپنها ؟ بااین نشانه از شورشهای بی هدف خیابانی سالی یه دفعه تو کشور؟
آیا داریم میریم به سمت دمکراسیهای سوری مثل قبل از انقلاب ، یا شاید هم رفتیم ، یعنی ما از لحاظ شعور سیاسی از پاکستان هم عقبتریم ؟ یعنی باید همین جوری وایسیم و نگاه کنیم که همه دارن جلومیزنند !!
یعنی اینقدر بیبخار شدیم ؟؟؟؟؟
آره
بخارمون رو گرفتن… چون فتیلهی امید ما را با ردصلاحیت امیدواران و تأیید صلاحیت ناامیدان کشیدن پایین.
آره
الان اونهایی که برای مجلس رأی 2 میلیونی تهران رو میاوردند تو خونه نشستند و اونهایی که رأی نیم میلیونی میاوردند میان وسط گود
امثال منی هم که میگیم هیچ چیز یه شبه درست نمیشه هم که انگشت شمارند (آخه وقتی 70 درصد جامعه بین 15 تا 35 سالهاند،، انتظار دیگهای جز آرمانخواهی میشه داشت )
خب ، نکنه میخواهید کسایی که توی انتخابات مجلس اول به «مهندس مهدی بازرگان » 2 میلیون یا به » علیاکبر هاشمی رفسنجانی » 1 میلیون 750 هزارو یا مجلس ششم به «محمدرضا خاتمی» 1 میلیون 700 هزار رأی دادند یک دفعه بلند بشند و بیان با وجود ردصلاحیت این کاندیداها یا کاندیداهای هم فکر اونها، همهی رأیهاشون رو بدند مثلا «مجید انصاری » یا » منتجبنیا » یا ….
جالب اینه که از نظر دورهی » گذار به دمکراسی» هم که نگاه کنیم فقط » بدنام شدن رهبران » جنبشهای اصلاحطلبی رو یدک میکشیم ( خاتمی و کروبی ) و هنوز حتی یه امتیاز هم از حریف نگرفتیم هیچ ،!! رهبران حریف هر روز از لحاظ سیاسی تپلتر هم میشن.
ولی آخرش که چی ؟؟
بالاخره که یه عده هستند که نه اونقدر پولدار یا باسوادند که باخیال راحت برند تو یه کشور جهان اولی زندگی کنند نه اونقدر بدبخت و بی پول و بیسواد که بشه استعمارشون کرد
بالاخره که این عده دنبال کشور قدرتمند هستند
بالاخره که این عده خواهان تقسیم عادلانهی ثروت هستند
بالاخره که این شور و شوق به مشارکت سیاسی و تصمیمگیری تو امور مملکتی و شعور و آگاهی یک شبه فراموش نمیشه ؟
درسته که گاهی با بنزین گاهی بامرغ گاهی با خونه اونقدر درگیر معیشتمون کردن که نفهمیم کی داره چهکار میکنه ولی نا سلامتی ما از 70 سال پیش مجلس داریم و این اول یا آخر کار نیست ، بلکه دقیقا ً افتادیم وسط گود…. حالاهم باید با هر جونکندنی هم شده دربیایم بیرون با کمترین تلافات
تنها راهش هم مذاکره است البته پس از رسیدن به قدرت قوهی مجریه است
باید پشت سر یه نماینده جمع شدحال هر کی شد
همهمون میدونیم که مجلس از اولش هم خیلی حیاتی نبوده و این قوهی مجریه است که همیشه حیاتی بوده
ولی باید یادمون باشه که حرکت به جلو ، نه شل کن و سفت کن
فقط جلو جلو جلو و بیشتر تا به یک 2قطبی پایدار برسیم